برخی رسانهها و شخصیتهای اصولگرا، در پی خروج از «شوک» پیروزی انتخاباتی روحانی، بهجای آسیبشناسی ناکامی خویش- با هدف توشهاندوزی برای آینده - خط تبلیغی را در پیش گرفتهاند تا اثبات کنند مواضع رییسجمهور منتخب با مطالبات اصلاحطلبان همخوانی ندارد و حتی متعارض هم هست و برعکس، روحانی، همموضع با اصولگرایان و عضوی از اردوگاه اصولگرایی است. این در حالی است که مرور کارنامه اصولگرایان در جریان انتخابات، نشان میدهد که روحانی نامزد مطلوب آنان نبود و از قضا، رقبای وی، مشمول بیشترین حمایتها قرار گرفتند تا با کسب پیروزی، نامزد اعتدالگرا را از گردونه رقابت حذف کنند. روحانی هم هرگز خود را اصولگرا معرفی نکرد و شعارهایش از جنس مطالبات اصولگرایان نبود.
با توجه به این نکات بدیهی، چرا اصولگرایان برای «مصادره روحانی» و آرای وی تلاش میکنند؟ جواب ابتدایی آن است که اصولگرایان برای ترمیم روحیه و توجیه بدنه اجتماعی خود، چاره را در آن دیدهاند که خاستگاه نامزد پیروز انتخابات را «اصولگرا» معرفی کنند تا پیامدهای ناکامی انتخاباتی را مهار و مدیریت کنند. چنین تحلیلی، بخشی از انگیزه طراحان و مجریان سناریوی تبلیغی القای وابستگی روحانی به تفکر اصولگرایی را توضیح میدهد اما این تمام ماجرا نیست. بخش مهمتر پاسخ در این نکته نهفته است که اصولگرایان درصددند عملکرد «دولت یازدهم» را استمرار تفکر اصولگرایی معرفی کنند. این در حالی است که قاطبه آرای هواداران روحانی، با هدف «تغییر» به پای صندوقها رفتند. زیرا دولتهای نهم و دهم - منهای چند ماه آخر حاکمیت هشتساله احمدینژاد- متکی به پشتیبانی عملی و کلامی اصولگرایان بودند.
اصولگرایان، بهعنوان تکیهگاه و حامی اصلی و جدی هشتسال زمامداری احمدینژاد، تاکنون، از پذیرش نقش خود در پیدایش وضعیت نامناسب کنونی طفره رفتهاند و پس از «بدرقه همراه با سکوت» ضرورت این بازخوانی تاریخی؛ چنان سخن میگویند که گویی، تفکر مقبول اکثریت رایدهندگان برای اداره کشور، راهکارهای اصولگرایانه است و نشانی از اصرار و ابرام رایدهندگان برای «تغییر» وجود نداشته و ندارد. درواقع؛ هدف نهایی اصولگرایان از تبلیغات اخیرشان، مصادره «شخص روحانی» نیست بلکه «بازخوانی واژگونه» پیام اکثریتی است که به امید «تغییر» روندهای موجود، روحانی را برگزیدهاند. اصولگرایان، امیدوارند با تبلیغ و جاانداختن «آدرس غلط»، روحانی را به مسیری بکشانند که «برگزیده اکثریت» به مجری «اراده اقلیت» تبدیل شود و بیتوجه به «مطالبات اکثریت پیروز انتخابات»، نقش تداومبخش سیاستهای ناکام هشتسال گذشته را ایفا کند.
روزی حمایت از جلیلی! و امروز چرخش به سمت روحانی!
حامیان احمدینژاد که خود مدعیاند پایگاه عظیم مردمی دارند، اینک به دنبال پایگاهی میگردند که بتوانند ادامه زندگی بدهند و البته در این میان نیز از پیچشهای بزرگ سیاسی ترسی ندارند، چرا که سیاست برای آنان، همانی است که گفته میشود «پدر و مادر ندارد».
به گزارش «تابناک»، دولت احمدینژاد، دولت چرخشهای عظیم سیاسی است. این دولت و حامیانش بر نردبان نیروهای ارزشی بر مدار بالا آمدند و سرانجام آنان را دور زدند و جریانها در دل خود ساختند. آنان دو دوره جامعه را در تقابل با هاشمی و خاتمی، به افراط کشاندند و هماینک نیز در صدد نزدیک شدن به هاشمی و خاتمی هستند! گردش و چرخشهای ناگهانی سیاسی، از تفکراتی که ریشه ندارد، ریشه میگیرد.
انتخاب حسن روحانی «نهِ مستقیم» به افراطیگری در عرصه سیاست داخلی و خارجی بود. «نه» به پرداختن به موضوعاتی غیرضروری در سیاست خارجی و «نه» به سیاستهایی بود که روزانه تغییر میکرد. «نه» به فروپاشی ساختار اداری کشور و اصرار و حمایت رئیس دولت از افرادی بود که قوه قضائیه مدعی بود، پرونده دارند و رئیس جمهور ادعا داشت که این افراد خط قرمز وی هستند و سرانجام «نه» مردم به جریان اصولگرایی، «نه» به مماشات در مقابل دولتی بود که وعدههای بیبنیان میداد.